جدول جو
جدول جو

معنی شعله افشان - جستجوی لغت در جدول جو

شعله افشان
(اِ رَ / رِ شُ مَ)
گسترانندۀ زبانۀ آتش. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
شعله افشان
وخش افشان گستراننده زبانه آتش
تصویری از شعله افشان
تصویر شعله افشان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ بَ وَ دَ)
مشتعل کردن. افروختن. برافروختن. شعله ور ساختن. کنایه از سخت روشن کردن:
زآتشین تیغی که خاکستر کند دیو سپید
شعله درشیر سیاه سیستان افشانده اند.
خاقانی.
گویی از آتش شهاب فلک
شعله در دیو کافر افشانده ست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا